قرنطینه زندگی: آموزش به خوب با انجام این کار چیزی
زمانی که قرنطینه شروع شد و در خانه ماندن در همه زمان ها صادقانه نیست صدا خیلی بد برای اولین بار در. مانند بسیاری از مردم دیگر من شروع به هیجان زده در مورد داشتن وقت آزاد بیشتر. من ساخته شده یک لیست از تمام چیزهایی که من می خواستم برای انجام این کار در قرنطینه: یاد بگیرند که چگونه به استفاده از را به من دوخت ماشین, تحقیق تاریخ مرموز از 100-سال-خانه های قدیمی, تمیز کردن وحشتناکی به هم ریخته گنجه. من احساس مصمم به انجام آن است.
اما چهار ماه بعد من فر بر روی نیمکت در تلاش برای نگه داشتن چشم و ذهن متمرکز همانطور که من نوشتن این مقاله است. وقتی که من بیدار شد صبح امروز—یا شاید این بعد از ظهر من مطمئن هستم که—در آن زمان همه چیز من تا به حال به خارج شدن از تختباز کردن لپ تاپ و شروع به نوشتن. من می خواهم اگر من دروغ گفت این اولین بار بود که این همه انرژی من برای شروع یک کار است.
به جای استفاده از این زمان به عنوان یک فرصت برای بهره وری من انجام شده است در کل خیلی از هیچ چیز.
من نمی دوخته چیز رمز و راز از خانه من حل نشده باقی مانده و گنجه من هنوز هم یک فاجعه است. من از چهار ماه پیش خواهد بود عمیقا نا امید اگر او می تواند ببینید من در حال حاضر تقریبا بغدادی در حالی که نوازش لپ تاپ من.
مانند هر کس دیگری در جهان من به رهبری یک زندگی کاملا متفاوت چهار ماه پیش. اولا من سعی کردم بهترین من برای ماندن مولد. من رفتم به کلاس مورد مطالعه قرار من و من مشغول به کار پاره وقت کار است. همچنین من سعی کردم بهترین من برای مراقبت از خودم. من سوفی, بازی های برگزار شده من گیتار و نگهداری یک مجله.
من هیچ یک از کسانی که همه چیز در حال حاضر.
در حال حاضر من می توانم شنیدن صدای خود من گفت:"چه کار می کنی ؟ شما باید همه از این ، چرا شما پر کردن آن را با دوخت یا تحقیق و یا سازماندهی یا انجام به معنای واقعی کلمه هر چیزی در همه ؟ چرا آن چنان سخت را برای شما برای نوشتن یک مقاله؟'
که صدای در سر من ممکن است از لحاظ فنی متعلق به من است اما آن را به یک اکو از فشار احساس می کنیم هر روز به صرف هر ثانیه از زمان ما مولد. در آغاز قرنطینه که فشار شد شدید تر از همیشه. پرنیان از هر گوشه ای از اینترنت هر کمپین بازاریابی و در نهایت در هر گفتگو شد: Yay شما هم در حال حاضر! برای به دست آوردن حتی بیشتر s—t انجام می شود.
من تمام زندگی را به کمال اما سمی بهره وری مرحله قرنطینه مکیده.
در آن زمان من صرف تمام روز را در یوتیوب. من می خواهم تلنگر از طریق مولد قرنطینه صحبتهای من هرگز قادر به مربوط به DIY tutorials, من می خواهم در واقع هرگز به دنبال و بررسی کتاب من هرگز به خود زحمت خواندن. گناه را در هر شب حدود نیمه شب و زمانی که من روشن در تلویزیون حفر عمیق تر به من کلیک 'قسمت بعدی' اما آن را هنوز هم متوقف نمی من. به جای ایجاد تغییرات سالم به عادات من یک overambitious to-do list. بیشتر من میگردین بیشتر من به این فهرست اضافه شده.
جای تعجب نیست, هفته رفت و وظایف ناتمام ماند.
یک روز صبح به من خیره شد در جعبه های خالی من متوجه شدم لیست من در خدمت هیچ هدف دیگر از به طور مداوم یادآوری همه چیز را از من نبود. به نظر می رسد منطقی است که می گویند که بیشتر وقت آزاد باید در نتیجه بهره وری بیشتر اما این تنها مورد نیست. اگر هر چیزی من صرف زمان کمتر مولد تر از همیشه—و احساس بدتر در مورد آن از همیشه—پس از قرنطینه آغاز شد.
خوشبختانه هر چند مردم شروع به عقب براند که در برابر طرز فکر نشان می دهد که به جای شرمندگی خودمان را برای انجام به اندازه کافی ما باید این زمان اضافی به "درست بود."
برای پیاده روی بروید گوش دادن به پرندگان, زق زق کردن, نگاه عمیق در درون خود و پیدا کردن صلح. ما باید این زمان خاص با خودمان به عمل کمتر به خود بهبود بیشتر و مراقبت از خود است.
ایده جدا و با تمرکز بر روی خود را به من صحبت کرد. من تصمیم به دوباره یک سرگرمی قدیمی و در حال اجرا است. من به طور مداوم هر روز صبح در قرنطینه—برای یک هفته. به عنوان خوشحال که دوباره در حال اجرا ساخته شده من دارای انگیزه برای انجام آن در هر روز است. آنچه من فکر کردم که به عنوان آرامش بخش و فرار از من به شدت تکراری روز-به-روز شد و در عین حال یکی دیگر از وظیفه من سمی به انجام لیست.
و فقط می خواهم که گناه بود. من پشیمان صرف زمان کافی نیست و در حال اجرا و یا روح جستجو و یا توصیف دنیای اطراف من. من عاشق این ایده از تفکر و قدردانی اما آنچه در مورد lounging بر روی نیمکت در طول یک طوفان ؟ آنچه در مورد انجام مطلقا هیچ چیز ؟ به عنوان سخت به عنوان ما سعی می کنیم گاهی اوقات به دور از ما سمی معتاد فرهنگ ما به نوعی همیشه در این حلقه از گفتن هر یک از دیگر چه باید بکنید.
من نقل مکان کرد به تلاش برای قبول این شیوه جدید زندگی است.
من در وسط نهم پوسته برای پنجمین بار وجود دارد مطلقا هیچ برنامه به خواب رژیم غذایی من بسیار زیبا متشکل از تنها رامش و بستنی یخی و در عین حال من فکر می کنم که خوب در حال حاضر. من از دست زندگی قبل از قرنطینه, اما من می توانم خودم انتظار قادر به عملکرد در حال حاضر همان راه من چهار ماه پیش.
در حالی که می داند چگونه طولانی—زندگی ادامه خواهد داد و مانند این. یک وظیفه به عنوان ساده به عنوان باز کردن لپ تاپ من گاهی اوقات رفتن به احساس می کنم مثل یک مانع و آن را برخی از زمان برای ایجاد صلح با آن است.
ما در یک بحران جهانی با هیچ پایانی در چشم. به طور طبیعی آن را تحت تاثیر قرار ما دولت از ذهن است. آیا ما پیدا کردن راحتی در لیست و کار ثابت یا متفکر در طبیعت پیاده روی و آرام مراقبه جلسات ما نباید به تجربه احساس گناه یا شرم بر ما چگونه پاسخ به این نامشخص شرایط. که چرا در این زمان که من اینجا نشسته در بستر با آهک تحت الشعاع قرار دادن نوار در یک دست و Netflix در آماده در مرورگر من, من قصد دارم به سعی کنید به احساس بد در مورد آن است.
tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netshrtco.detny.im