"Wala ka ba'ng dila?" آیا شما باید یک زبان? یک تعداد انگشت شماری از کلمات به دنبال یک انفجار از خنده. گسترش خجالت روی صورت من ثابت عمل کشیدن در دست پدر من رفت خسته شده اید به من فشار از شوخی. من بازگشت و سخن گفتن با خنجر خود من. من بدیهی است که نوع به اندازه کافی جسورانه به صحبت می کنند تا چه رسد به دفاع از خودم در برابر گروهی از افراد–پس من اجازه خشم در چشمان من به صحبت می کنند برای من.
این بود تمام آن را در زمان برای من جوان تر خود را به ترس مکالمات.
در سن پنج سالگی من خودم هیجان زده و در عین حال ترس در فکر شروع مدرسه آن دانش مشترک است که اصل نزدیکترین آکادمی آغاز خواهد شد دور خود به دنبال دانش آموزان آینده نگر. در آن زمان او چهار بازدیدکننده داشته است به متقاعد کردن من برای حضور در یک جهت. سه نفر از کسانی که بازدیدکننده داشته است او صرف انتظار توسط دروازه به عنوان من پنهان در پشت مادر من پا در حالی که او مودبانه shooed او را دور.
او اطمینان داد که من تا به حال این گزینه انتخاب بین حضور در آکادمی یا homeschool. من می دانستم که در قلب من است که من می توانم برای همیشه پنهان, بنابراین من مجبور خودم را به آن را امتحان کنید با وجود قریب به اتفاق دلهره احساس کردم.
هفته بعد من رسما ثبت نام کرده است.
من دوستی به دست آورد و یک استعداد برای یادگیری و در عین حال من حاضر به شرکت در فعالیت های که در آن من تا به حال به صحبت می کنند در جلوی کلاس و یا نشان می دهد هر گونه نمایش عمومی از استعداد است. پایان سال و مراسم آخرین فرصت را به من ثابت کند که من می تواند بی باک; کلاس ما صرف هفته پس از هفته ساعت پس از ساعت, تمرین برای عملکرد بزرگ. همه به جز من. هر جلسه شامل بودن چسب به نقطه بی حرکت و بی صدا. هر تلاش برای آواز خواندن یک شعر یا رقص یک گام تنها بود ملاقات با دلهره آور حس نگرانی که من مانع از شرکت.
با وجود احساس اضطراب من حافظ ترانه قلب و ریشه دوانده رقص در ذهن من به امید جمع آوری شجاعت کافی برای انجام عملکرد. که من ایستاده بود در مقابل مخاطبان در آن روز نهایی–من یخ زد.
در پایان هیچ چیز تغییر کرده بود.
آن را دشوار است–آگاهانه از دست رفته بر تجارب فقط به خاطر اینکه من بیش از حد احساس ترس بیش از حد نگران, هم, تردید از قابلیت ها و آنچه که دیگران فکر می کنم بیش از حد خودآگاه همه چیز را امتحان کنید که زندگی ارائه شده بود. من اجازه داده بود ترس من برای گرفتن اقامت دائم در ذهن من و تبدیل به عامل تصمیم گیری در همه چیز من.
پس از من به ایالات متحده نقل مکان از فیلیپین, من پرتاب شد و به یک محیط که در آن اکثریت کودکان در حال صریح و unapologetically خشن و بی ادب که در آن محفوظ مانده و محافظت قطعی است شکست. من شروع به تشویق بی پایان من از معلمان و دوستان و خانواده به قلب و رشد مصمم در بهبود کاستی های من.
من عادت خودم برای اولین بار به صحبت می کنند و در بحث های گروهی و پیوستن extracurriculars که بهبود زبان عمومی و حتی تبدیل شد موسس و رئيس جمهور از باشگاه خود من; یک نقطه عطف است که من هرگز فکر ممکن است. من سردبیر مدرسه در مجله ادبی و با وجود اینکه یک نویسنده بهتر از یک رهبر من از آن لذت بردم. آن را آسان تر برای تسکین نگرانی های من و در چالش با اراده است.
من خودم دیدم رشد و تبدیل شدن به راحتی با آنچه که من یک بار از ترس.
هر چند صحبت های عمومی نمی آمد به طور طبیعی به من سرآمد در نوشتن که به عنوان یک شگفتی به من, چرا که به عنوان یک کودک من احساس بیشتر تمایل به سمت ریاضی و علوم. و در ذهن من زبان عمومی و نوشتن در هم تنیده شدند; شما نمی توانید یکی را بدون دیگری. پس چرا زحمت اگر هم نمی آیند به طور طبیعی به من ؟
در دبیرستان من تا به حال نشان داده قدرت و استعداد خود را در نوشتن. و با وجود آماده سازی خودم را نسبت به بنیادی مربوط به extracurriculars من همیشه خودم که به رسمیت شناخته شده برای راه من گردد کلمات. دوستان شما و دوستان دوستان شما از من خواست برای نوشتن نامه های, سخنرانی, ایمیل, هر چیزی که تا به حال با نوشتن.
هر چند آگاه از این قدرت است که من پدر و مادر و معلمان به نام "هدیه" من حاضر به اذعان کرد که این می تواند منجر به چیزی بیشتر.
آن را احساس نمی مانند یک چالش و من می خواستم برای به چالش کشیدن خودم به عنوان من با صحبت های عمومی.
با وجود گام های بلندی در پیدا کردن شجاعت برای دفاع از خودم تحصیلی, من هنوز هم تولیدات حرفه ای من پس از آنچه من فکر کردم من فیلیپینی پدر و مادر خواهد بود افتخار–یک حرفه ای در زمینه بهداشت و درمان است که وعده داده شده ثبات مالی و امنیت شغلی است. بنابراین به طور طبیعی هنگامی که زمان آمد به درخواست دانشگاه, من به طور خودکار چک کردن زیست شناسی به من اعلام کرد عمده با نوشتن به عنوان یک چاره اندیشی موقت است.
من حدس می زنم این علوم احساس نمی کند به همان شیوه در مورد من و یا حداقل دانشگاه مریلند پذیرش افسران فکر نمی کنم من جا به عنوان یک زیست شناسی عمده دلیل آنها مورد نیاز را از قبل پیگیری کلاس که مرا در پشت دیگر اول سال است.
با زخمی نفس من آن را در زمان یک هفته و چند صمیمانه گفتگو با مادر من به صورت حقایق. من تا به حال یک استعداد برای نوشتن و احساس در سهولت با کلمات بیشتر از با فرمول شیمیایی و فعل و انفعالات مولکولی. من برای اثبات خودم بیشتر با انتخاب یک حرفه ای است که مناسب نیست من فقط به خاطر من به آغاز ارتباط من با کلمات بد داشته باشید. آن را تأیید و به رسمیت شناختن استعدادهای من در حال حاضر و آن را OK به رسمیت شناختن است که من تا به حال تبدیل شدن به راحتی با کلمات بیش از سلول ماده است.
tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- 'شیطان نامرئی': ویروس حتی بازدید بالا-دارای خانه های پرستاری
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- 28 جدید کروناویروس مرگ و میر گزارش شده پس از روز اول بدون هیچ گونه پس مارس
- تجمع به یاد از دست رفته و قتل زنان بومی
- آموزش سئو
- پس از درگذشت پدر از COVID-19 Regina مرد هدایت و اندوه به خوبی
- از اسبان و بز به ممنوعیت سفر و پرستاری
- فرماندار پیاده روی خوب مسکن-بحران خط